آقاي روحاني در حالي، حتي پيامبر خدا را هم قابل نقد ميداند که خود تاکنون هيچ نقدي را از سوي هيچ منتقدي بر نتافته و با اهانت و ناسزاهاي دور از شأن يک رئيسجمهور به منتقدان تاخته است!
به گزارش
هفت چشمه به نقل از
فارس، حسين شريعتمداري مدير مسئول روزنامه کيهان در سرمقاله اين روزنامه نوشت:
در پي اظهارات سؤالبرانگيز رئيسجمهور درباره عصمت انبياء و ائمه اطهار عليهمالسلام و ادعاي مجاز بودن نقد آنان! و در حالي که انتظار ميرفت آقاي روحاني از سخنان بيپايه و اساسي که گفته است توبه کند، ديروز دفتر ايشان با صدور بيانيهاي اظهارات ايشان را تغيير داده و تلاش کرد سخنان رئيسجمهور را موجه قلمداد کند! درباره اظهارات آقاي روحاني و بيانيه دفتر ايشان گفتنيهايي هست.
1- دفتر رئيسجمهور در بيانيه خود آورده است: «انتساب جمله امامزمان(عج) هم قابل نقد است، به رئيسجمهور کذب محض است»! که بايد گفت گردانندگان دفتر ايشان مانند هميشه درک و شعور مردم را دستکم گرفتهاند. توضيح آنکه جمله ياد شده ساخته و پرداخته دفتر رئيسجمهور است و در سخنان آقاي روحاني اين مضمون، با عباراتي ديگر که به مراتب از جمله مورد اشاره بياساستر است، آمده است و آقاي روحاني با صراحت ادعا کرده است که پيامبر خدا(ص)و امام زمان(عج) و ساير امامان معصوم(ع) قابل نقد هستند! که به آن خواهيم پرداخت.
اما جعل جمله مزبور که هيچيک از معترضان نيز به آن اشاره نکردهاند، دقيقا مانند آن است که گفته شود رئيسجمهور نگفته است«امام زمان(عج) هم قابل نقد است» !! و هنگامي که از ايشان پرسيده شود که پس رئيسجمهور چه گفته است؟ پاسخ دهند که ايشان گفته است؛ علاوه بر امام زمان(عج)، پيامبر خدا(ص) و ساير امامان(ع) هم قابل نقد هستند!! يعني عذر بدتر از گناه!
2- آقاي روحاني روز 18 دي ماه در جمع وزير و معاونان وزارت اقتصاد ميگويد: «همه بايد انتقاد بشوند استثنا نداريم، تمام مسئولين در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداريم، اگر يک وقتي امام زمان ظهور کرد آنوقت هم ميشود نقد کرد. پيامبر(ص) هم اجازه نقد ميداد. ديگر بالاتر از پيامبر(ص) که در تاريخ نداريم. وقتي پيامبر(ص) يک صحبتي ميکرد، طرف بلند ميشد روبروي پيامبر(ص) و ميگفت: «حرفي که داري ميزني نظر خودت است يا وحي است؟» اگر پيامبر(ص) ميگفت:
«نظر من است» انتقاد ميکرد و ميگفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داريم»!
در اين خصوص گفتني است؛
الف- ممکن است گفته شود منظور روحاني از اين جمله که «اگر يک وقتي امام زمان ظهور کرد آنوقت هم ميشود نقد کرد» آن است که در حکومت حضرت صاحبالزمان(ارواحنا له الفداء) نيز ميتوان به مسئولاني که در دولت ايشان هستند، انتقاد کرد! و منظور روحاني نقد خود حضرت نبوده است. ولي ادامه سخن رئيسجمهور، راه را بر اين برداشت ميبندد و بهوضوح نشان ميدهد که منظور روحاني آن است که- نستجير بالله- امامزمان سلام الله عليه را هم ميتوان نقد کرد! چرا که رئيسجمهور در ادامه ميگويد: «ديگر بالاتر از پيامبر(ص) که در تاريخ نداريم. وقتي پيامبر(ص) يک صحبتي ميکرد، طرف بلند ميشد روبروي پيامبر(ص) و ميگفت: حرفي که داري ميزني نظر خودت است يا وحي است؟ اگر پيامبر(ص) ميگفت: نظر من است انتقاد ميکرد و ميگفت: من قبول ندارم»! اين بخش از اظهارات روحاني به وضوح نشان ميدهد که از نگاه وي، نه فقط امام زمان(عج) بلکه پيامبر خدا(ص) هم قابل نقد است!!
ب- اينکه در زمان رسول خدا(ص) کساني بودهاند که به قول آقاي روحاني از آن حضرت ميپرسيدند «حرفي که داري ميزني نظر خودت است يا وحي است»؟ فقط از يک ماجرا و رخداد در دوران آن حضرت(ص) حکايت ميکند و نشان ميدهد در آن هنگام نيز کساني بودهاند که برخلاف دستور خدا و نص صريح قرآن، در مقابل نظر رسولالله(ص) تابع محض نبودهاند!. عليرغم آنچه رئيسجمهور در پي به اصطلاح اثبات آن بوده است اين پرسشها نشانه آن نيست که پيامبر خدا(ص) هم قابل نقد است! و بايد از آقاي روحاني پرسيد که آيا رسولخدا(ص) پرسش آنان را قابل تقدير! و ضروري دانستهاند؟ يا به حال آنها تاسف خورده و از ضعف ايمانشان متاثر شدهاند؟!
گفتني است در مواردي نيز پرسشها براي اطمينان قلب بوده است و نه انتقاد. نظير پرسش ابراهيم خليلعليهالسلام از خداوند متعال که درخواست کرد خدا چگونگي برانگيختگي مردگان را به وي بنماياند و انگيزه خود از اين درخواست را اطمينان قلب و افزايش يقين اعلام کرد.
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي کَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي... و ياد آور ابراهيم را آنگاه که به پروردگار خود گفت؛ چگونگي زنده کردن مردگان را به من بنمايان، (خدايش) پرسيد؛ آيا ايمان نداري؟ (ابراهيم) گفت؛ بلي ايمان دارم ولي براي اطمينان قلب خود ميخواهم. سوره بقره، آيه 260
همانگونه که ملاحظه ميشود، هيچيک از موارد فوق جواز انتقاد از رسول خدا و ائمه هدي عليهمالسلام نيست و تعجبآور است که آقاي رئيسجمهور که خود يک روحاني است مجوز نقد معصومين(ع) را از کجا آورده است؟!
3- در کلام خدا، اطاعت محض از پيامبر(ص) و - به تبع آن- اطاعت از ائمه اطهار عليهمالسلام به اندازهاي روشن و بديهي است که درک و فهم آن به آساني امکانپذير است.
* و مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، انْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى / از روي هوي و هوس سخن نميگويد، بلکه آنچه ميگويد به وي وحي شده است.سوره نجم، آيات 3و4
* ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا / آنچه رسول خدا(ص) به شما داد بگيريد و از آنچه نهي کرد دوري کنيد. سوره حشر، آيه 7
* وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَة إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَکُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا / و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختيارى باشد و هر کس خدا و فرستادهاش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گرديده است.سوره احزاب، آيه36
همين جا اشاره به اين نکته ضروري است که اطاعت بيچون و چرا از پيامبر خدا و امامان معصوم عليهمالسلام در پي اعتقاد عقلايي به برانگيختگي آنان از سوي خداوند تبارک و تعالي است که خالق بندگان، دوستدار آنان و از آنچه تضمينکننده سعادت و نيکبختي آنهاست با خبر است و اين با اطاعت کور از اين و آن تفاوت بنيادين دارد.
4- آقاي روحاني در حالي، حتي پيامبر خدا را هم قابل نقد ميداند که خود تاکنون هيچ نقدي را از سوي هيچ منتقدي بر نتافته و با اهانت و ناسزاهاي دور از شأن يک رئيسجمهور به منتقدان تاخته است! که از آن جمله است؛
«بيسواد، بيشناسنامه، مزدور، کاسب تحريم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جيببر، بيقانون، مستضعف فکري، بيکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسيده، عصرحجري، هوچيباز، منفيباف، يأسآفرين، ناشکر، بايد به جهنم بروند»! و... اخيرا انقلابيون نفهم!، يک مشت لات!...
آقاي روحاني در آذرماه سال 1394 يعني يک ماه قبل از تاريخ اجراي برجام، در يک گفتوگوي تلويزيوني ميگويد:«دوران نقد و انتقاد که در جاي خودش ارزشمند بود، ديگر جايي در زمينه برجام ندارد»!!
اکنون جاي اين سؤال است که وقتي کمترين انتقادي را از سوي کساني که امروزه به وضوح مشخص شده حق با آنان بوده است، نميپذيريد و نقد آنها را با ناسزا پاسخ ميگوييد، چگونه به خود اجازه ميدهيد حتي پيامبر اکرم(ص) را هم قابل نقد معرفي کنيد؟! جناب روحاني باور بفرماييد که برافراشتن تابلوي ضرورت نقد اصلا به شما نميآيد!
5- آقاي رئيسجمهور! ممکن است بفرمائيد که اعتقاد به قابل نقد بودن پيامبر خدا و ائمهاطهار، ديدگاه شخصي جنابعالي است و ميتوانيد اين ديدگاه را براي خود محفوظ و محترم بداريد! و ديگران نيز نبايد به نظر شخصي شما اعتراضي داشته باشند! ولي بايد گفت اين ديدگاه با نص صريح اسلام و مخصوصا آموزههاي شيعي در تقابل و تضاد است، و انتخاب جنابعالي به رياست جمهوري از سوي مردم، با اين فرض که نگاهي برخاسته از آموزههاي اسلامي داريد صورت گرفته است. بنابراين ديدگاهتان فقط براي خودتان نيست و نبايد با آرايي که از مردم اخذ کردهايد مغايرت داشته باشد. البته بيانيه ديروز دفترتان اگرچه در پي توجيه و رفع و رجوع سخنان بيپايه و اساس جنابعالي در جمع مديران وزارت اقتصاد بوده است ولي در پايان بر اين نکته تاکيد ورزيده است که«باور و اعتقاد به عصمت انبياء و ائمه معصومين(ع) از مسلمات قطعي شيعه است».
6 - و بالاخره اين نکته هم گفتني است و اميد است براي رئيسجمهور نيز شنيدني باشد که وظيفه ايشان رسيدگي به امور اجرايي کشور و مقابله با مشکلاتي نظير بيکاري، رکود، گراني، تامين مسکن، سهولت ازدواج و دهها مشکل ديگري است که مردم و به ويژه محرومان با آن دست بهگريبان هستند و نه مباحث ايدئولوژيک و نظريهپردازيهاي عقيدتي که حاشيهساز و مانع انجام وظايف اصلي ايشان است.
نگارنده برخي از کساني که در دفتر رئيسجمهور جا خوش کردهاند را ميشناسد و ميداند که آنان دولت ايشان را«رحم اجارهاي» خود تلقي ميکنند! و تعجبآور است که چرا آقاي روحاني از نسخهنويسي آنها نگران نيست! و به آنان اجازه حضور در عرصهاي را ميدهد که بارها نشان دادهاند شايسته آن نيستند.
و به قول خواجه شيراز؛
جاي آن است که خون موج زند در دل لعل
زين تغابن که خزف ميشکند بازارش
انتهاي پيام/